سلام

این مطالب را در همان روزهایی که  داشتیم آماده ی سفر می شدیم  در جایی دیگر نوشته بودم..

همانها را  به اینجا منتقل می کنم.. برای خودم که خیلی خاطره انگیز است چون مقارن با سفر بود حال و هوای خودش را دارد..

ناگفته نماند که  یکی دو تا پست هم از خود مکه فرستادم.. انشاالله انها را هم  به مرور  در این وبلاگ عرضه خواهم نمود..

و اما آن پست مورد نظرم :



اول!

سلام
امروز رفتم حوله احرام خریدم تا همراه دیگر وسایل داخل ساک تحویل کاروان بدهم و یواش یواش عازم بشیم.
یک بار دیگر رفتم برای هماهنگی تالار تا برای برگشتن مختصر ولیمه ای تقدیم بستگان و اشنایان شود.
رفتم یه سری هم به مرکزی که لوازم کوه و ماهیگیری وخلاصه اردویی را می فروخت سر زدم تا اگر چیز بدرد بخوری داشت بگیرم قاشق چنگال تاشو برای جمع و جوربودن وسایل /ناخنگیر و چاقو و ...چندکاره/
این ها را برانداز کردم تا در این روز اخری تصمیم بگیرم که بگیرمشون یا نه!
خیلی دلم می خواست دفترچه خاطرات همراه ببرم تا خاطرات را ثبت کنم اما حس و حالش رو ندارم .بلکه با رفتن به یک کافی نت این کار رو درحال و هوایی دیجیتالی امتحان کنم. البته از این بروبچه هایی که رفتن کسی رو پیدانکردم که بهم بگه اصلا کافی نت در دسترس هست یا نه!

بی موخره تموم میکنم.
میبخشید.
یا علی
 
دومین مطلب از سری مطالب را انشاالله به زودی تقدیم می نمایم..